تقديم به حضرت علمدار (ع) :-
"چه كسي مي داند اوج درد يعني چه
تب داغ شرم و دست سرد يعني چه
چه كسي مي فهمد بر فراز نيزه ها
از سر شرمندگي ، اشك مرد يعني چه "
درد دل با حضرت ارباب مهربان ( با اربابتان درد دل کنيد ، به خدا قسم مي شنود ...) :
ارباب مهربانم ،
دست همه را مي گيري
ولي
خوب مي دانم
که نگاه غريب به توست و
نگاه تو به غريب ...
ارباب باوفايم ،
در اوج تنهايي هايم
يادت تنهايم نگذاشت ...
ياد تو در ياد من ،
يعني ياد من در ياد تو ...
به يادم بودي که به يادت هستم ...
ارباب مهربانم ،
تنهايم نگذار ...
در غربت تنهايم نگذار ...
* گريستم براي غربتت دکتر محمود ... براي تنهاييت ، براي مظلوميتت .... و باز براي غربتت گريستم و باز براي غربتت و باز براي غربتت ...
** دکتر علي شريعتي : اگر پياده هم شده است ،سفر کن ; در ماندن مي پوسي .
*** دعايم کنيد .
**** اين هم ببينيد . خيلي جالبه . شيرين زبوني هاي يه دختر كوچولو براي آقا سيد علي :